English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
one-off U یک باره
one-offs U یک باره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
desktop U در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
regard U بابت باره
regard U باره نسبت
regarded U بابت باره
regarded U باره نسبت
regards U بابت باره
regards U باره نسبت
genetics U شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
argue U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argues U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
arguing U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
here U در این باره
argument U بحث در باره چیزی بدون توافق
arguments U بحث در باره چیزی بدون توافق
Impressionism U در باره ادراک
convention U باره مسائل حزبی ناحیهای
conventions U باره مسائل حزبی ناحیهای
on U بالای در باره
disclosure U عمل بیان در باره چیزی
disclosures U عمل بیان در باره چیزی
tartar U باره دندان
tartars U باره دندان
herein U در این باره
aftercrop U حاصل دوم باره
countermark U انگ دوم باره
deuterogamy U عروسی دوم باره تجدیدفراش
for the rest U اما در باره باقی مطالب
geostrategy U شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
glaciology U علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
he is an a. on that U سخن او دراین باره است
i assured him of that U به او در این باره اطمینان دادم
in regard to U در باره
in relation to U در باره
lake rampart U اب باره
monographist U نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
multipoint U اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
off print U چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
permanent income hypothesis U مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
prejudicate U بی رسیدگی رای دادن در باره
rampart U باره
rampire U باره
re order U سفارش دوم باره
reapparition U فهور دوم باره
rearrngement U ترتیب دوم باره
tartarous U دارای باره دندان
ter U سه باره
to do one right U عدالت در باره کسی بجا اوردن
to mack i. about a person U در باره کسی از دیگران جویاشدن
to pry into a person affairs U فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to talk out a bill U مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
to talk shop U در باره کار صحبت کردن
urologic U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
vallum U بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
what say you to a cinema? U در باره سینما چه عقیده دارید
what do you think of him? U عقیده شما در باره او چیست
with regard to U نسبت به در باره راجع به در خصوص
with relation to U نسبت به راجع به در باره
you do me injustice U در باره من بی عدالتی می کنید
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
one-night stand U برنامهی یک باره
one-night stands U برنامهی یک باره
There is nothing I can do about it. U از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
Allow me to chew it over in my mind . U اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] U هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
On the recent developments he had nothing to say. U در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
to have a different view of [ opinion about] something U در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
to talk something over with somebody U با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to consult with somebody about something U با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
to get annoyed [at] U آزرده شدن [عصبانی شدن] [در باره]
to speak [about] U صحبت کردن [در باره]
to get an overview [of something] U دید کلی [در باره چیزی] دست یافتن
to ask somebody to say a few words U خواهش کردن از کسی کمی [در باره کسی یا چیزی] صحبت کند
to make of something U در باره چیزی نظر [عقیده] داشتن
What do you make of this [it] ? U نظر شما در باره این چه است؟
to contemplate about/on/over something U اندیشه کردن [در باره چیزی]
to meditate on/over something U اندیشه کردن [در باره چیزی]
to ruminate on something U اندیشه کردن [در باره چیزی]
to sputter [about] U تند ومغشوش سخن گفتن [در باره ]
to sputter [about] U با خشم سخن گفتن [در باره ]
to sputter [about] U تف پراندن [در باره ]
information [on] about somebody] [something] U آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] U خبر [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] U معلومات [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] U داده ها [در باره کسی یا چیزی]
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... U ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] U اظهار نظر دادن در باره چیزی
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] U سخن گفتن در باره چیزی
It deals with ... U موضوع در باره ... است.
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
to theorise [about something] [British E] U نگرشگری کردن [در باره چیزی]
to theorize [about something] U نگرشگری کردن [در باره چیزی]
to theorise [about something] [British E] U استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
Other Matches
to theorize [about something] U استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com